روایت ایران
روایت ایران
اطلاعات بیشتر
تاریخ روایت است. کسانی میخواستند ذات روایتگری را از تاریخ بگیرند تا ثابت کنند که تاریخ علم است و البته که نتوانستند.
تاریخ روایت است و روایت نمیتواند بیطرف باشد. میانهخوری و کنارهگردی برای هر کسی معنا داشته باشد برای راوی تاریخ غیرممکن است. روایت تاریخ ناگزیر سوگیرانه است. توقع بیطرفی در روایت نقض غرض است همانطور که افزودن حرفی به واقعیت یا صفتسازی، ناشایست و ناشیگری است.
تاریخنگاری و روایت تاریخی نسبتی با عقلانیت ندارند. عقلانیت یا منطق روایی برای واقعیتی است که مخلوق ذهن و ضمیر ماست، اما آنچه روی داده، روی داده است. نمیتوان درک منطق شخصی و امروزین را به آن افزود. تاریخنگار آینهدار واقعیت نیست اما منشوری به دست دارد که سازماندهنده است. عقلانیت روایت تاریخی مدیون و مرهون دید تاریخنگار است. نمیتوان انتظار داشت که تنها یک روایت از گذشته وجود داشته باشد. هر راوی، روایت خود را میسازد و هر روایت رنگ نگاه راوی و بوی مرکب او را دارد.
تاریخ تکرار نمیشود، راوی است که واقعیت را چنان سازماندهی میکند که در چشم خواننده و گوش شنونده رنگ و زنگ تکرار بگیرد. تاریخ اما به شکل بیرحمانهای تداوم دارد، حتی وقتی که راوی سرخوشانه گزیدهگویی میکند و سرانجامی برای نافرجامیها میسازد. تاریخ همیشه نافرجام است و بیثبات. صدر و ذیل آن غافلگیرانه از راه میرسد و همینجاست که عقل مغلوب واقعیت روزمره میشود.
«روایت ایران» صادقانه است بیآنکه مدعی بیطرفی باشد. قصهگوست و تصویرساز بیآنکه ادعای بیتکرار بودن داشته باشد. اما باور داریم که خاص است و تجربه نشده.
امیدواریم که این رویه را حفظ کنیم و چنان خط محکمی بسازیم که در نبود ما حتی اگر روایات دیگرگونهای نقل شد، خط صداقت و طراوتش پاکیزه بماند.
تاریخ شفاهی روایت درونی است، احساساتی است و قضاوتگر حتی وقتی عینیترین وقایع بر زبانش نشسته است. روایت زنانه در تاریخ شفاهی حسن مکرر است؛ زنها راویان درونیترین لحظات و اندرونیهایی هست که در پرده همیشه پنهان است و فکر کن چه میشود وقتی روایتی را بشنوی از زنی که خود کنشگر اجتماع بوده و درون خانه همدل و همراه آن دیگری که او هم آرام نداشته است. فکر کن کنشگران را در صادقانهترین لحظات ببینی، به گمانم فرصت بینظیریست.
روایت ایران در اولین گام سی روایت در خود جای داده است، سیمرغ روایت کشف و شهود در ادبیات ماست. «همیشه دل نگران» روایت «مریم راهی» است از زندگی نیرهسادات احتشام رضوی همسر نواب صفوی. 10 راوی حکایت دیگرگونه تسخیر سفارت آمریکا را میگویند. مریم کاتبی از جنگ ناخواستهاش میگوید. مدرسه رفاه را با روایت چهار زن مبارز به شکل دیگری میشناسیم و «من عاتقه هستم» روایت سهیلا ملکی از زنی که نام فامیل همسرش را برای ادامه راه مبارزه برگزید و شد رجایی!